نه !
مثل همیشه ،
زبانم برای گفتنت گویاست !
نه !
نمی شود
نمی شود که تو از یادم روی به آسانی...
حتی اگر نباشی
(که نه ... یعنی اگر نخواهی ام ، یعنی اگر نخواهی که من باشم...)
باز هم هستی
دیشب را می گویم :
خواب دیده ام تو را و تو ...
گویی همیشه بیداری !
دیشب را می گویم که به رویا ،
بدون پنهانی...
به آرامی...
بدون محدوده...
به آسانی...
کنار هم نشستیم و گفتیم و خندیدیم !
مگر می شود...
که تو از یادم روی به آسانی...؟!
کاش غم و غصه هم قیمت داشت
مجّانی است
همه میخورند.
کاش روی دهانمان
کنتوری نصب میشد
و جریمة غصهها را
به حساب آنان میریختیم.
غصه نخوریم مردم
سیاستمدارها هم روزی بزرگ میشوند
به مدرسه میروند
و دنیا
مثل گل مصنوعی قشنگ میشود