نگاهی به اجتماع خودمان !

وب نوشته ی مصطفی نادریان (وکیل پایه یک دادگستری)

نگاهی به اجتماع خودمان !

وب نوشته ی مصطفی نادریان (وکیل پایه یک دادگستری)

دف من...

"دف من" کجایی ؟! 

که بنوازی ام ...  

 که سخت محتاج نوازشم ! 

 

"دف من" آری تو ...  

نوازنده ای مرا  

که سست شده ام در این زمانه ی سنگین ! 

 

یادت هست که چگونه رهایم می کردی در آسمان پر از مستی 

و من تنگ در آغوش گرم فرشتگان می آسودم ؟!  

 

و هی تکه تکه ، پرهای فرشتگان ، زمین را پاک می کرد...

و مستی ات رها می کرد 

سردی زمستان را 

و دیگر آن شبها ، دماسنج ها دروغ نمی گفتند  

که نفسهایم اندی درجه زیر صفر است  

و کوچه های شهرکرد چه بوی گرمی تنت را گرفته بود 

مثل بوی خلیج همیشگی ... 

 

آه "دف من"  

میان کدام شب از شبهای آشفتگی ام جا ماندی ...؟! 

میان کدام خواب آشفته ام ، به شهادتت رساندم...؟! 

 

آه "دف من" 

برگرد ...!