نگاهی به اجتماع خودمان !

وب نوشته ی مصطفی نادریان (وکیل پایه یک دادگستری)

نگاهی به اجتماع خودمان !

وب نوشته ی مصطفی نادریان (وکیل پایه یک دادگستری)

ممنوعیت دریافت وکالت بلاعزل از وام گیرندگان

براساس بند 8 الحاقی 27 لایحه بودجه سال1391، دریافت وکالت بلاعزل از تسهیلات گیرندگان بابت وثیقه های در رهن بانک ها و موسسات مالی و اعتباری دولتی و خصوصی ممنوع اعلام شده است.مشروح بند 8 الحاقی 27 لایحه بودجه سال 1391 به این شرح است: "دریافت وکالت بلاعزل از تسهیلات گیرندگان بابت وثیقه های در رهن بانک ها و موسسات مالی و اعتباری دولتی و خصوصی ممنوع می باشد و وثیقه گیرنگان موظفند فقط در قالب قراردادهای منعقده نسبت به اجرا گذاشتن وثیقه های، عمل نمایند."

پیش از این اگر شخصی ملک خود را وثیقه شخصی در بانک قرار می‌داد، با اخذ وکالت بلاعزل از وی به نوعی قدرت معامله ملک دریافت‌کننده وام را با این وکالت دریافت می‌کرد تا ضمانتی باشد برای پرداخت اقساط وام دریافت شده، که با این اصلاحیه از این پس چنین امکانی فراهم نخواهد بود.

به نقل از http://tabsare.parsiblog.com

رابطه اخلاق و حقوق

در تاریخ 3 مرحله برای ارتباط بین اخلاق وحقوق اتفاق افتاده است:



1- بین اخلاق وحقوق هیچ تفاوتی نبود.



2- وقتی در قرن 18 میلادی نهضت آزادی خواهی نضج گرفت، علمای پیشتاز در آزادی خواهی به این فکر افتادند که قلمرو دولت را محدود به اعمال بیرون کنند یعنی بین اخلاق و حقوق یک مرز مشخص بنا نهند. 



اعتقاد آن ها این بود که آن چه در درون ماست مربوط به خود ماست.از پیروان این عقیده ایمانوئل کانت بود که گفت: اخلاق به درون انسان توجه دارد و حقوق به اعمال بیرونی گرایش دارد. 



هدف سیاسی پیروان این عقیده آن بود که قدرت دولت ها را در زندگی شخصی مردم محدود کنند و به این باور رسیده بودند که انسانیت در راه اقتدار دولت نباید فدا شود.



3- اما جنگ جهانی اول و دوم ثابت کرد که هر چه در راه دموکراسی تلاش کنیم ظلم را نمی توان از بین برده پس باید اصولی پیدا می شد که در دموکراسی نیز محدودیت ایجاد کند و سعی شد که ارتباط بین حقوق واخلاق حفظ شود. 



از همین جا لزوم تدوین حقوق بشر شکل گرفت و رعایت آن اجباری شد.پس به این نتیجه می رسیم که اخلاق و حقوق دارای مفهوم یکسان نیست.



 اخلاق قوانین حقوق را ارزیابی می کند. علاوه بر این حکمایی که در کار اجتماع اندیشه می کنند به این نتیجه رسیده اند که اگر اخلاق را از کنار حقوق برداریم، زیبایی و لطافت را برداشته ایم و فقط از زور و اقتدار اطاعت کرده ایم. 



پس طرز اعمال حق باید اخلاقی باشد.علاوه بر این، با عنایت به قوانین اخلاقی دولت آزاد نیست که هر قانونی که خواست به تصویب برساند بلکه قوانین و نیروهای اخلاقی مانع آن هستند و اخلاقیات در قوانین نفوذ می کنند.



در حقیقت حقوق رسوب تاریخی اخلاق است و این در مورد تعدیل حقوق بسیار مؤثر است، یعنی در کنار قواعد حقوقی یک سلسله قواعد اخلاقی وجود دارد که آنها را متعادل می کند.



پس اگر اخلاق از کنار حقوق برداشته شود، حقوق قابلیت پذیرش خود را از دست می دهد. 



اخلاق علاوه بر نفوذ در قوانین و تعدیل آن در عرفیات ما نیز دیده می شود. اما در عرفیات نیز همانند قوانین نیروهای اخلاقی باعث می شوند که عرفی که به رویه قضایی می رسد یک عرف تصفیه شده باشد و این تنها کار اخلاق می تواند باشد. 



بنابراین اخلاق در تمام اعمال ما رسوخ می کند.چه ضرورتی دارد که از قاعده اخلاقی اطاعت کنیم؟برتراند راسل می گوید: مشکل انسان امروز این است که طبیعت اجتماعی طبیعت ذاتی او نیست. 



بلکه انسان هم وجود انزواطلب است هم موجودی اجتماعی است. پس در این جا تضادی به وجود می آید و برای این که این تضاد را از بین ببریم اخلاق پادرمیانی می کند. هم چنین نیل به تعالی یکی از نیازهای ماست و لازمه آن این است که به قواعد اخلاق رو کنیم.


دکتر ناصر کاتوزیان (به نقل از http://tabsare.parsiblog.com/

)


قهرمان من ...

عجیبه ...

هرچی بیشتر میشنوم ، بیشتر حیرت زده میشم و البته به علاقم اضافه میشه !

آخه حتی فکر کردن در مورد همچین شخصیتی سخته ، چه برسه به تجسم اون !


همیشه شاخص بود :

چه قبل از انقلاب و توی اون تنش های سیاسی ...

چه زمانی که توی آمریکا شاگرد ممتاز دانشگاه بود ...

چه زمانی که توی مصر دوره جنگ های پارتیزانی رو گذروند ...

حتی وقتی توی لبنان تونست یه سازمان نظامی _ مذهبی راه بندازه ...

یا بعد که برگشت به ایران و ...


دست به هرکاری میزد موفقیت آمیز بود :

از وزارت و وکالت گرفته تا سربازی جنگ و جبهه ...

اگه نبود ، خدا میدونه اوضاع غرب کشور توی جنگ ، چه سرانجامی پیدا می کرد !


شاید بی جهت اسم اون رو مصطفی نگذاشته بودند که واقعا برگزیده بود .


                                  



قهرمان من :

       شهید دکتر مصطفی چمران


ادامه مطلب ...