نگاهی به اجتماع خودمان !

وب نوشته ی مصطفی نادریان (وکیل پایه یک دادگستری)

نگاهی به اجتماع خودمان !

وب نوشته ی مصطفی نادریان (وکیل پایه یک دادگستری)

یه توضیح...

سلام نام خداوند است ...

اولا ممنون که اظهار نظر کردید و همین باعث شد من یه تکون به خودم و نوت بوک بیچارم و البته وبلاگم بدم و مطلب جدید بذارم .

ثانیا غیر از احوالات درونی من توی این مدت و مشغولیت کاری ، یکی از دلایل عدم بروز رسانی وبلاگ، تصمیم به ساخت یه سایت شخصی و سفارش طراحی اون به یکی از دوستان بوده که متاسفانه بخاطر مشغولیت اون عزیز تا حالا آماده نشده و خب دیگه این شد نتیجه ش...

اما یادم رفت که عید قربان رو تبریک بگم ، پس ;

ثالثا عیدتون مبارک !

رابعا ... دیگه باقیش باشه واسه دفعه بعد !

قهرمان من ...

عجیبه ...

هرچی بیشتر میشنوم ، بیشتر حیرت زده میشم و البته به علاقم اضافه میشه !

آخه حتی فکر کردن در مورد همچین شخصیتی سخته ، چه برسه به تجسم اون !


همیشه شاخص بود :

چه قبل از انقلاب و توی اون تنش های سیاسی ...

چه زمانی که توی آمریکا شاگرد ممتاز دانشگاه بود ...

چه زمانی که توی مصر دوره جنگ های پارتیزانی رو گذروند ...

حتی وقتی توی لبنان تونست یه سازمان نظامی _ مذهبی راه بندازه ...

یا بعد که برگشت به ایران و ...


دست به هرکاری میزد موفقیت آمیز بود :

از وزارت و وکالت گرفته تا سربازی جنگ و جبهه ...

اگه نبود ، خدا میدونه اوضاع غرب کشور توی جنگ ، چه سرانجامی پیدا می کرد !


شاید بی جهت اسم اون رو مصطفی نگذاشته بودند که واقعا برگزیده بود .


                                  



قهرمان من :

       شهید دکتر مصطفی چمران


ادامه مطلب ...

اول مهرماه...

سلام نام خداوند است...

اول مهرماه حتی واسه امثال من هم که مدتیه از کلاس درس دور هستم حال و هوای خاص خودشو داره ، دیدن شور و هیجان بچه ها واسه مدرسه و یادآوری ترس صبحهای شنبه ...

به قول یکی دیدن یه قوطی بیچاره بین راه مدرسه و خونه و خب شوت کردنش تا درخونه...

یاد التماس همکلاسی واسه رسوندن تقلب یا التماست ...

یاد ثبت نام واسه اردو ...

و ...

خلاصه اینکه کلی حس خوب به من دست داده این اول پاییز ، حتی اگه مطمئن باشم ازین به بعد اول صبح باید از سر و صدای بچه های مدرسه ی همسایه مون بیدار بشم ...!

یاد همه ی همکلاسی ها بخیر !