در تاریخ 3 مرحله برای ارتباط بین اخلاق وحقوق اتفاق افتاده است:
1- بین اخلاق وحقوق هیچ تفاوتی نبود.
2- وقتی در قرن 18 میلادی نهضت آزادی خواهی نضج گرفت، علمای پیشتاز در آزادی خواهی به این فکر افتادند که قلمرو دولت را محدود به اعمال بیرون کنند یعنی بین اخلاق و حقوق یک مرز مشخص بنا نهند.
اعتقاد آن ها این بود که آن چه در درون ماست مربوط به خود ماست.از پیروان این عقیده ایمانوئل کانت بود که گفت: اخلاق به درون انسان توجه دارد و حقوق به اعمال بیرونی گرایش دارد.
هدف سیاسی پیروان این عقیده آن بود که قدرت دولت ها را در زندگی شخصی مردم محدود کنند و به این باور رسیده بودند که انسانیت در راه اقتدار دولت نباید فدا شود.
3- اما جنگ جهانی اول و دوم ثابت کرد که هر چه در راه دموکراسی تلاش کنیم ظلم را نمی توان از بین برده پس باید اصولی پیدا می شد که در دموکراسی نیز محدودیت ایجاد کند و سعی شد که ارتباط بین حقوق واخلاق حفظ شود.
از همین جا لزوم تدوین حقوق بشر شکل گرفت و رعایت آن اجباری شد.پس به این نتیجه می رسیم که اخلاق و حقوق دارای مفهوم یکسان نیست.
اخلاق قوانین حقوق را ارزیابی می کند. علاوه بر این حکمایی که در کار اجتماع اندیشه می کنند به این نتیجه رسیده اند که اگر اخلاق را از کنار حقوق برداریم، زیبایی و لطافت را برداشته ایم و فقط از زور و اقتدار اطاعت کرده ایم.
پس طرز اعمال حق باید اخلاقی باشد.علاوه بر این، با عنایت به قوانین اخلاقی دولت آزاد نیست که هر قانونی که خواست به تصویب برساند بلکه قوانین و نیروهای اخلاقی مانع آن هستند و اخلاقیات در قوانین نفوذ می کنند.
در حقیقت حقوق رسوب تاریخی اخلاق است و این در مورد تعدیل حقوق بسیار مؤثر است، یعنی در کنار قواعد حقوقی یک سلسله قواعد اخلاقی وجود دارد که آنها را متعادل می کند.
پس اگر اخلاق از کنار حقوق برداشته شود، حقوق قابلیت پذیرش خود را از دست می دهد.
اخلاق علاوه بر نفوذ در قوانین و تعدیل آن در عرفیات ما نیز دیده می شود. اما در عرفیات نیز همانند قوانین نیروهای اخلاقی باعث می شوند که عرفی که به رویه قضایی می رسد یک عرف تصفیه شده باشد و این تنها کار اخلاق می تواند باشد.
بنابراین اخلاق در تمام اعمال ما رسوخ می کند.چه ضرورتی دارد که از قاعده اخلاقی اطاعت کنیم؟برتراند راسل می گوید: مشکل انسان امروز این است که طبیعت اجتماعی طبیعت ذاتی او نیست.
بلکه انسان هم وجود انزواطلب است هم موجودی اجتماعی است. پس در این جا تضادی به وجود می آید و برای این که این تضاد را از بین ببریم اخلاق پادرمیانی می کند. هم چنین نیل به تعالی یکی از نیازهای ماست و لازمه آن این است که به قواعد اخلاق رو کنیم.
دکتر ناصر کاتوزیان (به نقل از http://tabsare.parsiblog.com/ )
عجیبه ...
هرچی بیشتر میشنوم ، بیشتر حیرت زده میشم و البته به علاقم اضافه میشه !
آخه حتی فکر کردن در مورد همچین شخصیتی سخته ، چه برسه به تجسم اون !
همیشه شاخص بود :
چه قبل از انقلاب و توی اون تنش های سیاسی ...
چه زمانی که توی آمریکا شاگرد ممتاز دانشگاه بود ...
چه زمانی که توی مصر دوره جنگ های پارتیزانی رو گذروند ...
حتی وقتی توی لبنان تونست یه سازمان نظامی _ مذهبی راه بندازه ...
یا بعد که برگشت به ایران و ...
دست به هرکاری میزد موفقیت آمیز بود :
از وزارت و وکالت گرفته تا سربازی جنگ و جبهه ...
اگه نبود ، خدا میدونه اوضاع غرب کشور توی جنگ ، چه سرانجامی پیدا می کرد !
شاید بی جهت اسم اون رو مصطفی نگذاشته بودند که واقعا برگزیده بود .
قهرمان من :
شهید دکتر مصطفی چمران
استطاعت و تمکن مالی زوج و تمکین زوجه، از جمله شرایط پرداخت نفقه است. بنابر این در صورت وجود این دو شرط (تمکین زوجه و استطاعت مالی زوج)، و استنکاف زوج از پرداخت نفقه، زوج مرتکب جرم «ترک انفاق» شده و مستوجب مجازات خواهد بود. به منظور آشنایی با نفقه و شرایط تحقق جرم ترک انفاق توجه به نکات ذیل خالی از فایده نیست:
نفقه زوجه شامل چیست؟
نفقه زوجه شامل «همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زوجه از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینههای درمانی و بهداشتی و خادم (در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض) میباشد.
پرداخت نفقه از چه زمان آغاز میشود؟
پس از انعقاد عقد ازدواج، تعهد زوج به پرداخت نفقه زوجه آغاز شده و این تعهد تازمانی که رابطه زوجیت میان زوجین برقرار است، ادامه مییابد (البته تکلیف زوج به انفاق منوط به تمکین زوجه از وی است که توضیح آن خواهد آمد)
پرداخت نفقه به چه ترتیب صورت میگیرد؟
زوج و زوجه با توافق یکدیگر، روشی را برای پرداخت نفقه به زوجه انتخاب میکنند و از آن پس، پرداخت نفقه به آن روش انجام میگیرد.
تعیین میزان نفقه چگونه است؟
برای تعیین میزان نفقه، قانون، جدول یا فرمولی وجود ندارد بلکه میزان نفقه بر مبنای نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زوجه و منطبق با عرف زمان و مکان زندگی زوجین تعیین میشود.
تکلیف عدم استطاعت مالی زوج چیست؟
پرداخت نفقه زمانی بر زوج واجب است که وی تمکن و استطاعت مالی لازم برای پرداخت آن را داشته باشد. بدین ترتیب، یکی از شرایط تحقق جرم ترک انفاق، «تمکن و استطاعت مالی زوج» است و در صورتی که زوج توانایی و استطاعت لازم برای پرداخت نفقه نداشته باشد، ملزم به پرداخت نفقه نبوده و ارتکاب جرم ترک انفاق نیز منتفی خواهد بود.
تمکین زوجه:
شرط دیگر تحقق جرم ترک انفاق، تمکین زوجه از زوج است. منظور از تمکین، انجام وظایف زناشویی است که پس از ازدواج به عهده زوجه میباشد. بنابراین، در صورتی که زوجه بدون عذر موجه از ایفای وظایف و تکالیف زناشویی خودداری نماید و زوج نیز مبادرت به ترک انفاق وی نماید، عمل ارتکابی زوج جرم نبوده و قابل تعقیب و مجازات نخواهد بود.
مجازات جرم ترک انفاق:
در صورتی که زوج تمکن مالی مناسب برای پرداخت نفقه داشته باشد و زوجه نیز از وی تمکین کند، و همچنان زوج از پرداخت نفقه خودداری نماید، وی مرتکب جرم ترک انفاق شده که عمل وی مستوجب حبس از 3 ماه و یک روز تا 5 ماه (به نظر قاضی رسیدگیکننده) میباشد.